غزل برون از اختیار

برون از اختیار

گل خوشبو و زیبایی در این بستان کنارم بود

سعادت افتخارم شد، عزیزی غمگسارم بود

گذر بر دشت گلها ونظر برقامت رعنا

که بر این دشت وبر گلها چه آرام وقرارم بود

شده دوران غم انگیز و گرفتاری فراوان است

چه باید کرد این آفت همیشه انتظارم بود

اگر من از غم و شادی گهی درهم سخن گویم

فزون از طاقتم گشته برون از اختیارم بود

الها، من گرفتار و پریشانم در این دوران

ندارد چاره ای حیدر، کجا راه فرارم بود

گذشت عمرجوانی و به ناکامی گذر کردم

خرافات همه دوران خزانی در بهارم شد

برون از اختیار
غزل شماره 530

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *