نور امیدی بر این کاشانه

نور امیدی بر این کاشانه

 

دل شده دیوانه و من هم چو دل دیوانه ام

من به دل گفتم خموش ، اینها بود افسانه ام

من اگر دیوانه گشتم ، جای من میخانه است

دل اگر دیوانه شد آتش زند بر خانه ام

وای بر حال من و بر حال بیمار دلم

با که گویم از جفا لبریز شد پیمانه ام

دیو نفس سرکش آرام و قرارم را ربود

از درون میسوزم و عالم شده غمخانه ام

گاهی از دل نالم و گاهی از این چرخ فلک

روزگار از بهر حیدر شمع و من پروانه ام

سوختم من اندر این دشت فنا یا رب مدد

چون تو هستی نور امیدی بر این کاشانه ام

 

نور امیدی بر این کاشانه
432

 

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

 

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *