اشک حسرت

اشک حسرت

 

دیده ام با اشک تر چون بر جمالت خیره شد
آه سرد سینه ام از آن نگاهم دیده شد

آه سرد و چشم تر آخر غرورم را شکست
هم غرور دل شکست، هم شاخ و برگم چیده شد

چون ندانستی دل شیدا به سویت پر کشید
هم زخود رنجیده ام هم دل ز تو رنجیده شد

مرغ دل پرواز کرد از کوی تو با سوز دل
اشک حسرت بر رخم با زلف تو پوشیده شد

دیگر افسوس و پشیمانی نباشد رهگشا

جام زهری هم اگر بود عاقبت نوشیده شد

آن چه را حیدر نوشت وآن چه را باید بگفت
بهر آن روز وصال از سوی من کوشیده شد

 

 

غزل اشک حسرت

474

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *