غرل قایق بشکسته

قایق بشکسته

مرغ دل گشته خموش ومن خموشم چون دلم
دست من برآسمانهاتاشود حل مشکلم

من خراب، دل خراب وآنچه پندارم، خراب
این همه ویرانگری گردیده جانا حاصلم

ای فلک با ما چرا نا مهربانی میکنی؟
از چه رو،درهرکجا گوشه نشین محفلم

با که گویم این پریشانی قرارم برده است
کی کجا ؟راه فرار، اینجا بود آب وگلم

عمر ما باشد دوچندی ونباشد عمرنوح
از چنین عمر گرانی ازچه رو من غافلم؟

روی امواج خروشان قایقی بشکسته ام
دست حیدر سوی تویارب که یابم ساحلم

غرل قایق بشکسته

524

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *