معرفی اولین شعر فارسی در دانشنامه دشت مینا
شعر پارسی يکي از کهن ترين و شور انگيز ترين هنرهای ایرانی است.مجموعه فرهنگی و ادبی دشت مینا با راه اندازی بخش دانشنامه دشت مینا ، در تلاش است علاوه بر آگاهی افزائی در مورد ادبیات عامیانه ، مسائل مهم این بخش از ادبیات را نیز مطرح نموده و نظر شعرا و دغدغه مندان ادبیات را نیز به این مسائل و چاره اندیشی برای آن معطوف دارد. شما کاربران گرامی سایت دشت مینا نیز می توانید این مسائل را باز نشر نموده و از کنشگران ادبی چاره جوئی نمائید.
مجموعه فرهنگی و ادبی دشت مینا در دانشنامه خود و در این گفتار تلاش دارد اولین شعر فارسی را به مخاطبین خود معرفی و توجه شما ادب دوستان گرامی بدان معطوف دارد. شعر کهن پارسی یا شعر کلاسیک پارسی به صورت کنونی قدمتی بیش از ۱۱۰۰ سال دارد. این گونه شعر کاملاً موزون بوده و وزن آن بر پایهٔ ساختاری است که عروض (وزن شعر فارسی) نام دارد. ساختار اوزان عروضی بر پایهٔ طول هجاهاست. هر مصراع به قالبهایی تقسیم میشود که هجاها باید در آن قالبها قرار گیرند. تفاوت شعر هجایی با شعر عروضی در وجود همین قالبهاست که شعر هجایی در قالبی قرار نگرفته و بر اساس هجاهای مصراع ساخته میشود.
نخستین شاعران ایرانی به طور دقیق نمی توان گفت چه کسی است اما بر اساس کتاب های و اشعار مختلفی که وجود دارد در حال حاضر محمد ابن وصیف است او مولف تاریخ سیستان حکایت جالبی است که در مورد آن نقل شده است:
« چون یعقوب لیث صفار بر دشمنان خود چیرگی یافت و در سال 251 هجری خوارج را تار و مار کرد، شاعران به رسم زمانه او را به شعر تازی ( عربی ) ستایش کردند. یعقوب گفت: « چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت؟ » محمد ابن وصیف – که دبیر رسایل او بود و ادب نیکو می دانست – شعر پارسی گفتن گرفت و پیش از او در عجم ( ایران ) کسی شعر نگفته بود. » آن گاه چند بیت از او نقل می کند که یک بیت آن چنین است:
ای امیری که امیران جهان خاصه و عام
بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام
فیروز مشرقی یکی از شاعران پارسی گوی قدیمی است که قطعه زیر یکی از شعر های پارسی او است:
مرغی است خدنگ ای عجب دیدی مرغی که بود شکار او جانا
داده پر خویش کرکسش هدیه تا نه بچه اش برد به مهمانا
ابو سلیک گرگانی را می توان جزو یکی از شاعران معاصر عمرو ابن لیث صفاری ( 287 – 265 هجری ) نامید که این دو بیت از اوست:
خون خود را گر بریزی بر زمین به که آب روی ریزی در کنار
بت پرستیدن به از مردم پرست پند گیر و کار بند و گوش دار
نخستین نمونههای بهدستآمده از شعر در ایران، پیشینهشان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودههایش در گاهان میرسد. این سرودهها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است. همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومههایی مانند ایاتکار زریران (یادگار زریران) و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است. افزون بر این نمونههایی از شعر (ترانههای خسروانی) به زبان پهلوی ساسانی یافت شدهاست. (همچنین ببینید: اشعار پارسی بجا مانده از دورهٔ ساسانیان)
سرودهها و اشعار مانوی به پارسی میانه (پهلوی ساسانی و اشکانی) نیز در نزد اهل فن اهمیتی بهسزا دارد. لیکن اجماع علمای فن بر این است که وزنِ هیچکدام از این اشعار عروضی (کمّی) نیست، بنابراین، این اشعار با شعر امروزیِ پارسی تفاوت بنیادین دارند.[
نخستین شاعران پارسیسرا (مراد از پارسی در اینجا فارسی دری و در مقابل فارسی میانه است) در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند. اگر چه نمونههایی از شعر به زبان پارسی دری، پیش از این دوران وجود دارد، ولی بررسی آنها مشخص میکند که در زمان سرودهشدنشان شعر پارسی هنوز قوام نیافتهبود، چرا که وزن آنان بهطور مطلق عروضی نیست. در اینجا نمونهای از اینگونه اشعار (که تعدادشان انگشت شمار است) میآوریم. این قطعه شعری نگاشتهشده در آتشکده کرکوی واقع در سیستان است:
فُرخته باذا روش خُنیده کرشسپِ هوش
همی برست از جوش اَنوش کن میانوش
دوست بَذآگوش بَذآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوش که دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا بآفرین شاهی
محمد سگزی و بسام کرد از نامهای چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است.
مرحله بعدی شکلگیری و تکامل شعر کهن پارسی در ورارود (ماوراء النهر) و خراسان اتفاق افتاد. علت آن بیش از هر چیز پشتیبانی فرمانروایان ایرانینژاد سامانی از زبان پارسی بود. در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکی سمرقندی، شهید بلخی و دقیقی بلخی پدیدار شدند. فردوسی، بزرگترین حماسهسرای ایران، نیز اواخر این دوره را درک کرد.
با روی کار آمدن غزنویان ترکنژاد از رونق شعر پارسی کاسته نشد و ایشان به ویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند. در این دوره شاهد برآمدن سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی و عنصری بلخی هستیم.
از روزگار غزنوی به بعد به ویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان پارسی دری به نواحی مرکزی ایران و حتی نواحی غربی (چون آذربایجان) کشیده شد و شعر و زبان آن تحت تأثیر گویش محلی گویندگان این خطه قرار گرفت. در این عهد شاعران بزرگی چون ناصر خسرو بلخی، قطران تبریزی، فخرالدین اسعد گرگانی و اسدی طوسی پدیدار شدند.
در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، انوری ابیوردی، ظهیر فاریابی و دهها شاعر بزرگ دیگر هستیم.
سده هفتم هجری اوج شعر پارسی محسوب میشودو در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلالالدین بلخی رومی آسمان شعر پارسی را روشن کردند. پس از این دو بزرگوار، شعر پارسی در سراشیب و فرود افتاد و اگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی اعتلا یافت.
بعداز حافظ که پایان بخش سبک عراقی است. سبک هندی پیدا شد که شاعران بزرگی چون صائب تبریزی دارد و بیدل دهلوی (که در افغانستان و تاجیکستان جایگاه بالایی دارد) داشت.
در دوران مشروطه که اواخر دوران شعر کهن پارسی بود، شاعران نقش مهمی درانقلاب مشروطه داشتند. ازخون جوانان وطن لاله دمیدهاست شعر معروف عارف قزوینی است. میرزاده عشقی را سر میبرند و با ظهور نیما یوشیج دوره تکتازی شعر کهن سر میآید؛ ولی همزمان این شعر همراه با شعر نو ادامهٔ حیات میدهد بطوریکه شاعرانی همچون سیمین بهبهانی-مهرداد اوستا- ابراهیم صهبا آن را ادامه میدهند. و این حکایت همچنان باقیست…
مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا