مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی
که هرگز از تو نگردم نه بشنوم پندی

دهند پندم و من هیچ پند نپذیرم
که پند سود ندارم به جای سوگندی

شنیده ام که بهشت آن کسی تواند یافت
که آرزو برساند به آرزومندی

هزار کبک ندارد دل یکی شاهین
هزار بنده ندارد دل خداوندی

تو را اگر ملک چینیان بدیدی روی
نماز بردی و دینار برپراکندی

و گر تو را ملک هندوان بدیدی موی
سجود کردی و بتخانه هاش برکندی

به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم
به آتش حسراتم فکند خواهندی

تو را سلامت باد ای گل بهار و بهشت
که سوی قبله ی رویت نماز خوانندی

———————————————————————————-

توضیحات بیشتر از دانشنامه دشت مینا :

غزل شعری است بین پنج تا ۱۲بیت که مصراع اول و مصراع های زوج آن هم قافیه است،

صعب سوگندي=سوگند ارزشمند و بزرگ

از تو نگردم =دست از تو نمي کشم

نماز بردي=تعظيم مي کرد

برکندي=ويران کردي

منجنيق=

سلامت باد=زندگي سالمي داشته باش

——————————————————————————

رَدُّالقافیه
(یا: رَدِّ قافیه، در لغت به معنی بازگرداندن قافیه) اصطلاحی در بدیع، تکرار قافیۀ مصرع اول که غالباً در پایان بیت دوم صورت می گیرد: مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی/که هرگز از تو نگردم، نه بشنوم پندی/دهند پندم و من هیچ پند نپذیرم/که پند سود ندارد به جای سوگندی