خاطر معشوقه

خاطر معشوقه

تا نرگس جادوی تو فکرش به سرم بود

دیدم غم عالم همه جا همسفرم بود

نا خواسته شد ترک تو ای محرم رازم

نا دانی من از دل پرشور و شرم بود

طالب شدم از در گه حق روز وصالت

این ذکر دعای شب و ورد سحرم بود

ناکامی من گرچه شده کام رقیبان

شاید که خطایی ز دل بی خبرم بود

با یاد تو دارم به لبم ز مزمه ی عشق

زیرا گل رویت همه جا در نظرم بود

حیدر ننوشته غزل، افسانه ی عشق است

چون خاطر معشوقه هوایش به سرم بود

غزل خاطر معشوقه
543
 

 

 

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

 

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *