ذکر سحرها

 

ذکر سحرها

سحرگاهی به رویایم توبودی ذکرشبهایم

به خلوت باخدای خویش گفتم درد دلهایم

نه خواب خوش به چشمان و نه ذکر دلنشین دارم

چه گویم زین دل شیدا و این آشفتگیهایم

زمانه بی صفت گشت و زمان آزرده خاطرشد

درونم گشته طوفانی که شد آه سحرهایم

نه گردیدم اسیر دل نه در فکر زر و زیور

که در هرمحفلی بودم شده باور سخنهایم

گریزان از خرافات و فرار از قوم رمّالان

که از جهل نفس گیران برون آرم نفسهایم

ازین آشفته بازاری نشد راه فرار حیدر

ندارد لذتی دیگر چرا ذکر سحرهایم

 

ذکر سحرها

غزل 547

 

مجموعه غزلیات دشت مینا ، مجموعه اشعار شاعر معاصر حیدر علی جمشیدی، روزگار سعادتمندی برای شما فرهنگ دوستان ادب دوست آرزو می کند.لطفا چنانچه در بازدید از وب سایت دشت مینا حال خوشی به شما دست داد ، آن را به سایر فرهنگ دوستان و علاقمندان شعر و ادب پارسی نیز معرفی کنید. در زمانه ای که نیاز به شادی و حال خوش به شدت احساس می شود ، با برداشتن گامی هر چند کوچک، برای ایجاد حس و حال خوب در دیگران سهیم باشیم.سپاس از همدلی و همراهی شما.مجموعه دشت مینا

با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *