مطلع دیوان دشت مینا
دشت مینا ، مجموعه غزلیات دل انگیز با مضامین متنوع ، به ذوق و سلیقه شاعر ، با غزلی زیبا و مضمون ارزشمند و معنوی
دشت مینا ، مجموعه غزلیات دل انگیز با مضامین متنوع ، به ذوق و سلیقه شاعر ، با غزلی زیبا و مضمون ارزشمند و معنوی
نمازصبح غزل گشودم دفتر خودرا سرودم این غزل یارب بنام توکه امید ی به دلها از ازل یارب قلم با یاد تو بنوشت وبرکام دلم
آوای من آنچه در دفتر نوشتم درد و دلهای من است خاطرات روز ودلگیری شبهای من است گفتنی هارا نوشتم بار ها و کس نخواند
پیر زمانه گذرعمر چوآبی که در جوی روان است این را به دل آینه دیدم که عیان است چون بی خبر از حال خود و
بهر سرگرمی روزها در فکرمن هستی وشب رویای من این همه آشفتگی بهرتوشد سودای من بی قرارم روز و شب دیگر زپا افتاده ام آهوی
سیه گیسوت امشب از هجرت به میخانه پناه آورده ام باده نوشی را برای دل گواه آورده ام عشق تو از دین و آئینم مرا
وداع با مادر مرغ دل امشب بیاد مادرم پرمیزند گوئیا روح پرازمهرش به ما سرمی زند من ندانستم درآن دیدارخود بامادرم آخرین دیدارودارد حرف آخرمی
باغ ضیافت چه خوش بگذشت اینجا ساعتی دلبر کنارم بود نظر بر باغ و گل کردم ولی دل پیش یارم بود بسان بلبل شیدا که
شعر جنت وفردوس نغمه ای با آه دل گویم عزای مادراست برسرخاکش بدیدم گل به جای مادراست ای خوشا روزی که بودی توطبیب درد ما
یوسف یوسف گم کشته بیا میدهم آن بهای تو گوش دلم بجان شنید عاقبت آن ندای تو ازتوصداقتی عجیب بردل وجان من نشست آنچه گذشته
دشت مینا ، مجموعه غزلیات دل انگیز با مضامین متنوع ، به ذوق و سلیقه شاعر ، با غزلی زیبا و مضمون ارزشمند و معنوی
نمازصبح غزل گشودم دفتر خودرا سرودم این غزل یارب بنام توکه امید ی به دلها از ازل یارب قلم با یاد تو بنوشت وبرکام دلم
آوای من آنچه در دفتر نوشتم درد و دلهای من است خاطرات روز ودلگیری شبهای من است گفتنی هارا نوشتم بار ها و کس نخواند
پیر زمانه گذرعمر چوآبی که در جوی روان است این را به دل آینه دیدم که عیان است چون بی خبر از حال خود و
بهر سرگرمی روزها در فکرمن هستی وشب رویای من این همه آشفتگی بهرتوشد سودای من بی قرارم روز و شب دیگر زپا افتاده ام آهوی
سیه گیسوت امشب از هجرت به میخانه پناه آورده ام باده نوشی را برای دل گواه آورده ام عشق تو از دین و آئینم مرا
وداع با مادر مرغ دل امشب بیاد مادرم پرمیزند گوئیا روح پرازمهرش به ما سرمی زند من ندانستم درآن دیدارخود بامادرم آخرین دیدارودارد حرف آخرمی
باغ ضیافت چه خوش بگذشت اینجا ساعتی دلبر کنارم بود نظر بر باغ و گل کردم ولی دل پیش یارم بود بسان بلبل شیدا که
شعر جنت وفردوس نغمه ای با آه دل گویم عزای مادراست برسرخاکش بدیدم گل به جای مادراست ای خوشا روزی که بودی توطبیب درد ما
یوسف یوسف گم کشته بیا میدهم آن بهای تو گوش دلم بجان شنید عاقبت آن ندای تو ازتوصداقتی عجیب بردل وجان من نشست آنچه گذشته
دشت مینا به عنوان سایت اختصاصی و بستر جهانی معرفی و اطلاع رسانی دیوان غزلیات دشت مینا ، متعلق به شاعر و غزلسرای معاصر حیدر علی جمشیدی می باشد. مقدم کلیه پارسی زبانان فرهنگ دوست را گرامی می داریم و از هرگونه نظر ، پیشنهادسازنده استقبال می شود.
مالکیت معنوی و کلیه حقوق و امتیازات این سایت متعلق به حیدر علی جمشیدی می باشد.