الطاف مسیحایی
چون که الطاف مسیحا راهکار من شده
دلبری از دین موسی انتظار من شده
چون مسلمانم مسلمانی به من داد افتخار
فصل پاییز و زمستان هم بهار من شده
اختر بدمهر اگر نا مهربان شد بهر ما
بهتر از دخت کلیسا بیقرار من شده
اوکه دارد حسن وخویی از تبار حوریان
از دل شمس و قمر او غمگسار من شده
چونکه شاکر گشته حیدر بهر نعمت های دوست
بر سرم مرغ سعادت افتخار من شده
غزل الطاف مسیحایی
415